غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

عزادار حسین

آن رود که جاری به رگ ماست حسین است

مابین دل و عقل چو بین الحرمین است

ای کاش که اشکم ز برایش بشود خشک

آبی که شود خشک عزادار حسین است

::ح.ر::

قبله ها کج نیست، ما کج ساختیم

قبله ها کج نیست، ما کج ساختیم
خـشـت اول را غـلـط بـگـذاشـتیم
راه مــا کـج بود قـبـله صاف صاف
قبله کج خواندیم و بـازی باختیم
::ح.ر::

در نمازم همه افکار پریشان آمد

در نمازم همه افکار پریشان آمد
این همه وسوسه از جانب شیطان آمد
روی در قبله و در ذهن به روی شیطان
ای خدا این همه افکار ز شیطان آمد؟


الهی و ربی من لی غیرک

خدا! دانی تو را دارم و لا غیر
چه در برّ و چه در دریا چه در air
الهی خسته ام زین بی کسی ها
تو را خواهم که در مهرت کنم سیر
::ح.ر::

روز رهایی

سازیم در این وضــع اسفبــار جهان          تـا چهــره شـود آن رخ زیبــا ز نهـان

کی می شود آن روز رهایی که درآن          بر صــدر نشیـنند همـه پـاک دلان

::ح.ر::