-
چشم در راه بهاریم ... بیا
شنبه 19 فروردینماه سال 1402 01:12
می رسانند به او خبر از ما هر روز نوبت من که شود روسیاهی ... چه بگویم، جز اشک گر چه این را دانم که اگر سیل شود اشک پشیمانی من برسد تا نوک کوه کشتی توست که می پیماید تا بگیری دستم اوج شرمندگی است من از این خوشحالم که مرا می بینی و از این بد حالم که مرا می بینی حال بد دارم و دانی تو همه احوالم اوج افسردگی ام خسته از...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مردادماه سال 1401 23:56
با نام حسین قبله زیباست کشتی حسین شاه دریاست با اینکه نوادهی رسول است در کرب و بلا غریب و تنهاست حبش دل عالمی گرفته از اشک مصیبتش هویداست در بزم حسین هر که باشد اسباب بزرگیاش محیاست زیر علم حسین و آلش گر سینه زنی بهشت آنجاست خوش عاقبتیاست بعد مرگت او آید و گوید این که از ماست بین حرم حسین و عباس پر نورترین مکان...
-
اگرم دست دهد
شنبه 29 مردادماه سال 1401 23:45
گر دهد دست به خیمه برسم بار دگر ب ه جز از خدمت طفلان نکنم کار دگر مشک آبی اگرم دست دهد با غیرت سالمش سوی لب تشنه برم بار دگر یا رب از تیر جفا تیره شده چشمانم گ ر دهی چشم، دهم دست به پیکار دگر دست اگر بود همه خیل ددان می دیدند ض رب شستی ز کف حیدر کرار دگر دست اگر نیست سرم هست فدای تو حسین ت ا که عباس بُوَد نیست علمدار...
-
خاطرات یک سر قبر قرآن خون ۱
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1400 23:56
دیشب بعد از چند هفته ای که درگیر امیکرون بودم ح. زنگ زد که فلان کس را بیا سر قبرش جوشن کبیر بخون. دوشلواره و کاپیشان به بر راهی شدم. قطعه ۱۵ بود. قبر نزدیک جوب بود. توی جوب مقداری تهآتش بود. دستهایم را رویش گرم کردم. یاد خاطره دوستم بابک افتادم که وسط چله سرما با رفقایش رفته بودند کوه سیب زمینی آتیشی بخورند. می گفت...
-
صلوات
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1400 07:02
نوری است کند پر همه ی عالم را ذکری که رساند همگان را بخدا با عون و مدد از طرف آل عبا ذکر صلوات گوی با صوت جلا سقا نچشید جرعه از آب فرات تا اینکه رساند به خیام آب نجات تا زود دهد حاجت تو ام بنین بر حضرت عباس جمیعاً صلوات هر کس که بخواهد بشود اهل نجات دائم بفرستد به محمد صلوات
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 خردادماه سال 1397 19:08
یارب ایمانی نصیب من نما . قلب من گردد مهیای خدا تو بیایی اندرون قلب من. تا جدا گردم از این اطوار تن با تو باشم بی تو مغروق عدم یکبهیک اعضای من پیش تو خم آنچنان در تو، تو در من، من زتو. تا که خشکد شاخ اهریمن زتو باورم آید هر آنچه رویداد . ناوکی از آن خم ابروی داد هرچه آید خوبوبد قطعاً از اوست نیک باشد چون رسد از...
-
آغوش مبهم
یکشنبه 17 دیماه سال 1396 12:10
گاهی میان خاطرات دور، دنبال یک تصویر خندانم در تار و پودش هرچه میگردم، مبهم به یک آغوش گریانم در یاد دارم یک موتور بود و، وارد شدن از یک در چوبی بانگ صدای آن موتور میداد، اعلام بر برگشتن خوبی روزی صدای یک موتور آمد، اما کسی از در نیامد تو گفتم که بعدی شاید او باشد، شاید نفهمیدم که آمد تو من منتظر بودم به قدری که،...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 مردادماه سال 1396 23:45
داری که سرم دور از آنست، چه داریست؟ کاری که در آن پول نبودست، چه کاریست؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 مردادماه سال 1396 23:41
تیر خلاص من تویی، حکمت ناب من تویی ای زتو دور گشته من صاحب جان من تویی گر همه راه طی کنم، دور شوم ز راه تو باز به من عیان شوی راهنمای من تویی سخت بیازمودهای، تا که به اعتلا رسم آب شوم ز پختگی تا که به تو! خدا رسم مالک جان من تویی، صبر و قرار من تویی نیست برون ز ملک تو، راه فرار من تویی موت مرا تو خوب ده، قرعهی بنده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 فروردینماه سال 1396 00:06
چه سودی تو را بهر این زندگی چه دارد به جز مرگ و افسردگی در این بی هدف راه پر و پیچ و خم تویی زنده از بهر یک مرده گی بیا جان رها کن از این سیل سخت برو تا ره جان به آزادگی اسیر غمی غم رها کن برو بیاموز تو رسم آزادگی
-
چپ و راست
جمعه 11 فروردینماه سال 1396 23:58
خدایا نه به راه راست آیم نه به چپ تو خودت مرا رها کن نه به چپ نه راست هایت
-
خرقه ای بود که ارزانی شد
جمعه 6 اسفندماه سال 1395 18:37
روح ما در بدنی خاکی شد خرقه ای بود که ارزانی شد عمق دریای سکوت هستی ناگهان ساحل طوفانی شد ملک هستی و تمام عالم کاخ ما بود که نورانی شد چشم ما باز که در دنیا شد لحظه ای بود که طولانی شد عمر ما بود که در این دنیا عاقبت در هدفی فانی شد هدف غایی خلقت که نبود پس چرا صرف هوسرانی شد زود می خواست که بالا برود پای او مانده و...
-
گه گه
چهارشنبه 15 دیماه سال 1395 01:22
سرگرم هواییم و گهی گرم زمینیم گه در ره اینیم و گهی در ره آنیم آلوده پولیم و گهی چرک کف دست گه در ره دینیم گهی غرق گناهیم گه خرقه پشمینه و گه پالتوی چرمی بر مرکب لکسوس و گهی توی پرایدیم گه سوی حجازیم و گهی در ره تایلند گه ذکر بگوییم و گهی چشم چرانیم گه عشق بورزیم و گهی کینه بتوزیم گه روضه بگیریم و گهی اهل رباییم گه...
-
عید شیعه
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1395 19:28
نشان شیعیان عید غدیر است خدا داند که عیدی بی نظیر است مسلمان بی ولایت هست ناقص که بی مایه همه عالم فطیر است
-
السلام علی الحسین
سهشنبه 12 مردادماه سال 1395 00:12
سلامت می کنم هر شب حسینا که شاید بینی ام در کنج دنیا نه عاشق هستم و دیوانه تو ولی خواهم بیایم خانه تو لیاقت بهر عشق تو ندارم حسینا عشق خود در دل بکارم شنیدم می کنی دعوت ز خوبان مرا هم رد بکن مابین ایشان که شاید از نگاهت جان بگیرم که مرده در خم دنیا اسیرم ::ح.ر::
-
رزق زمانی
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1395 22:11
زمان رزق خداوند است بر ما خدایا رزق پر برکت بفرما
-
روزه شکم
شنبه 12 تیرماه سال 1395 23:16
چه حاصل باشد از نا خوردن ما خورد این روزه ها بر گردن ما زبان و چشم و دلها با خدا نیست خدایا شرم دارم چاره ام چیست؟ ولی دانم که لطف تو عظیم است صفت های الهی از قدیم است مرا دادی توان روزه داری خدایا شکر بر این لطف عالی اگر ضعفی بُده بر بنده بوده توان من از این بهتر نبوده ببخشا طاعت ما را خدایا که هستی ساتر الستر...
-
غریب پنهان
سهشنبه 25 خردادماه سال 1395 23:28
سخت است که او باشد و رویی ننماید تا از سر زلفش همه مدهوش نماید در گوشه عالم بنشیند به غریبی از غصه ما شعر غم انگیز سراید ::ح.ر::
-
گاه گداری نظری تو بنمایی
سهشنبه 25 خردادماه سال 1395 23:20
لطف است به این بنده عصیانگر عاصی گر گاه گداری نظری تو بنمایی چون ماه ضیافت شده ای خالق عالم بر سفره خود روزی ما را برسانی ::ح.ر::
-
بنده پرروی درگاهت منم
یکشنبه 23 خردادماه سال 1395 05:20
بنده پرروی درگاهت منم معصیت آلوده کرده دامنم ابتدا گردان delete بار گناه ز ابتدای زندگی تا end راه بعد از آن برکت بده بر زندگی می توانی تو کنی با سادگی بی نیاز از بنده ات گردان مرا کار و بارت می رود هستی خدا!
-
خدا بی شک مرا هم دوست دارد
یکشنبه 23 خردادماه سال 1395 05:03
خدا بی شک مرا هم دوست دارد که نعمتهای بی حد بر من آرد توانم نیست نعمت را شمردن که لا تحصوا بود الطاف بی حد
-
اگر خوابم نمی آمد،سحر بیدار می گشتم
چهارشنبه 12 خردادماه سال 1395 00:16
اگر خوابم نمی آمد،سحر بیدار می گشتم تهجد با خدا را شب، ببرده خواب از دستم گناهی من نمی کردم اگر در خوف او بودم ولی اینها ندارم من، دوباره بی خدا گشتم به دنیا غرق و از او دور و یارب مرحمت فرما که شاید با عنایاتت از این شیطان جان رستم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 اسفندماه سال 1394 01:56
قلب ما همواره اندر دست توست دائما در قبض یا در بسط توست در فرازیم و گهی اندر فرود سرنوشت آدمی پابست توست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 بهمنماه سال 1394 10:17
دلم زین روزگاران تنگ گشته ...... تمام سیستم من هنگ گشته سر مردم دمادم در موبایل است ...... عواطف بهر هم کمرنگ گشته تمام فکر و ذکر بچه هامان ...... کِلش بازی و war و جنگ گشته نمای خانه ها قبلاً گِلی بود ...... کنون چون قلب مردم سنگ گشته نماز و بندگی بوده فضیلت ...... گناه و هرزگی فرهنگ گشته درون سفره ها قبلاً غذا بود...
-
قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ
چهارشنبه 30 دیماه سال 1394 21:02
نفس نافرمانبر ما را رحیم نرمخو کن تا شود قلب سلیم عرش رحمان است قلب مومنان ای خدایا کن مرا چون بی دلان نفس من میران و قلبم زنده کن عشق من را بر خودت پاینده کن ::ح.ر:: نفس انسان محکوم به مرگ است چنان که گفت: «کل نفس ذائقه الموت» ولی قلب انسان است که در عرصه قیامت عرضه می شود. خوشا به حال آنان که «اتی الله بقلب سلیم»...
-
مضطر
جمعه 25 دیماه سال 1394 10:57
مضطر تر از تو ندانم کسی بدین جهان از بهر انتظار
-
گر گناهی کرده ام خر بوده ام
شنبه 28 آذرماه سال 1394 00:13
ای خدا قبر مرا گردان فراخ ...... کن مزین آن مکان مانند کاخ از فشار قبر من قدری بکاه ...... معصیت کوهیست گردانش چو کاه ای خدایا رحم کن بر هیکلم ...... استخوان نازکم جلد تنم آتشت را طاقتی در بنده نیست ....... دوری تو ای خدایا ساده نیست دست من خالیست از اعمال خوب ....... عمر من گردیده آبی خورد جوب گر گناهی کرده ام خر...
-
ظهر الفساد فی البر و البحر
شنبه 28 آذرماه سال 1394 00:01
مـــهدی تو بیا که این جهان داغان است دوران تســـلـط ســگ و شیطــان اسـت مهدی تو بیا که این فضا مسموم اسـت دوران فســاد بحـر و بـــر معلوم است ::ح.ر::
-
شیعه ............زکزاکی
جمعه 27 آذرماه سال 1394 23:38
شیعه خالص نشانش پاکی است ....... درس او از کربلا بی باکی است تزکیه از نفس و گردیدن زکی ........ یک نمود عینی اش زکزاکی است ::ح.ر::
-
عمر ما بیهوده در حال تلف
یکشنبه 15 آذرماه سال 1394 20:27
عمر ما بیهوده در حال تلف ........ در پی این کارهای بی هدف وقتهایی بس عزیز و پر بها ......... بهر پایان نامه ها گردد فنا علم ها اصلشان پر نفع هست ...... لیک اینجا علممان لا ینفع است استفاده بایدت از علم خود ........ تا نگردد در سرت همچون نخود خاک گیرد علم تو ای بوالبشر ........ گر نگیری کار از این خیره سر ::ح.ر::