غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

و دیگر ما نخوانیم هیچ عهدی

خدایا بی حیا گردیده ابلیس ........ فزون کرده به دنیا زور و تلبیس
بگشته او خدای مردم پست .......... گرفته قدرت دنیای در دست

درون خانه ها صد خانه کرده .......... ز بنیان خانه ها ویرانه کرده

بکرده مردمت را غرق دنیا .......... کند ابلیس این دنیای زیبا

گناهان گشته بر مردم فضیلت .......... چه آمد بر سر قرآن و دینت

به نامت بی گناهان غرق خونند ......... به دینت ابلهان الله گویند

خداوندا قباحت تا چه حد است؟ .......... بشر بر هر گناهی می زند دست

گروهی در  تبار قوم لوطند  .......... گروهی بدتر از عاد و ثمودند

امیدم آخر این داستان است ......... که ملکت از برای راستان است

بیاید آخر دنیا حبیبی ........ به درد عالمت همچون طبیبی

خدواندا مهیا کن ظهورش ....... که دنیایت ببیند روی خوبش

درون بند آید دیو و شیطان ........ حکومت می شود در دست خوبان

عجب دنیای زیباییست آن روز ........ که خوبی بر بدی گردیده پیروز

و دیگر ما نخوانیم هیچ عهدی ........ همه بینند روی ماه مهدی

::ح.ر::

این موقع آخر الزمان است

آن را که مرا بکرده مجنون، آمیزه ی کفر و اراتداد است
مجنون شده ام به جن و شیطان، دین و دل من به دست باد است

از یاد برفته آن خدایم، بگذاشته در زمین رهایم
شیطان شده همدمم شب و روز، خوش جای نهاده در نهاد است


نه دست و دعا و اشک توبه، شیطان زده در درون شعبه
نه حس و نماز و شوق قرآن، بازار دعا و دین کساد است

این موقع آخر الزمان است، یارب به کجا پناه سازم
شاید که عیان شود ز مکه، امید همه به عدل داد است