غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

روز رهایی

سازیم در این وضــع اسفبــار جهان          تـا چهــره شـود آن رخ زیبــا ز نهـان

کی می شود آن روز رهایی که درآن          بر صــدر نشیـنند همـه پـاک دلان

::ح.ر::

الیس الصبح بقریب...

ای خوش آن روز که با صبح تو آغاز کنیم
همه از شوق دو چشمان به جهان باز کنیم

روی بی پرده ببینیم و ز سر حد شعف
این دو دستان طلب را پر پرواز کنیم


::ح.ر::

این موقع آخر الزمان است

آن را که مرا بکرده مجنون، آمیزه ی کفر و اراتداد است
مجنون شده ام به جن و شیطان، دین و دل من به دست باد است

از یاد برفته آن خدایم، بگذاشته در زمین رهایم
شیطان شده همدمم شب و روز، خوش جای نهاده در نهاد است


نه دست و دعا و اشک توبه، شیطان زده در درون شعبه
نه حس و نماز و شوق قرآن، بازار دعا و دین کساد است

این موقع آخر الزمان است، یارب به کجا پناه سازم
شاید که عیان شود ز مکه، امید همه به عدل داد است