غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

غلم

من غلام غلمم و غلم غلام من

گفت شیطانی شبی در گوش من

گفت شیطانی شبی در گوش من .......... یک متکا بود در آغوش من

تو ز یاران منی ای بو البشر ........ من ندارم بهر یارانم خطر

این متکا ول کن و با من بیا ....... تا بگردانم تو را از اقربا
در پی اش رفتم به دنیایی دگر ........ با خودم گفتم عجب دارم جگر

برد در جایی سیاه و پر زدود ....... بوی گند فاضلاب و بوی کود
اسپری زد تا هوا خوشبو شود

.....